در اینجا همان چیزی است که شما باید انجام دهید برای شما فیلم ترسناک

یک هفته پس از اکران فیلم، شخصیت معرفی شده در فیلم به نام جوزو مامیا (با بازی نوبورو ناکایا) در قسمتهایی از سریال تلویزیونی ظاهر شد. این فیلم تاثیر زیادی روی داستان اصلی فرنچایز ندارد و کاراکتر انت من و واسپ را به بینندگان معرفی میکند. همگذری مورتال کامبت در برابر دنیای دیسی این تداوم را با دیگر بازیها به اشتراک نمیگذارد. پس از دریافت الهامات، ریدن گذشته سعی میکند جدول زمانی را برای جلوگیری از آرماگدون در دهمین دورهٔ مسابقات مورتال کامبت تغییر دهد. کار ساخت قلعه سرخ به دستور امپراتور گورکانی درسال ۱۶۳۹ میلادی هنگامی که پایتخت خود را از اگرا به دهلی تغییر داد، شروع شده و ساخت آن نه سال به طول انجامید. کارگردان از همین جا داستان پرسهزنیهای این دختر را به داستان خودشناسی او تبدیل میکند و در پس زمینه هم دردهایی را که مردم کشورش در طول سالهای جنگ جهانی دوم و پس از آن تحمل کردهاند قرار میدهد. فیلم دختر گمشده به صورت گسترده به مسائلی مانند اختلافات فرهنگی، اقتصادی، خیانت و تاثیر رسانهای بر زندگی اجتماعی میپردازد. این که افرادی با هم همراه میشوند و در این راه هم به خودشناسی میرسند و هم یکدیگر را بهتر درک میکنند.

معدود افرادی که توانستهاند از این جنگ بزرگ جان سالم بهدر ببرند به سیارهای بهنام تایتان رفتهاند و تعداد زیادی روبات نیز برای محافظت از زمین گماشته شدهاند. فیلمی دیوانهوار با مجموعهای از ستارگان دههی نود میلادی و یک سری آهنگ پرطرفدار از گروه یو 2 (U2) و آقای سیل (Seal) به کارگردانی جوئل شوماخر که قسمت سوم سری اول فیلمهای بتمن کمپانی برادران وارنر و دنبالهی (به تنهایی مستقل) «بازگشت بتمن» با حضور ول کیلمر است که جای مایکل کیتون را در لباس مبارز شنلپوش گرفته است. در حالی که شیا لبوف از بازی کنار گذاشته شد و مارک والبرگ که چهرهای کاریزماتیکتر داشت جای او را گرفت، اما بازی او چندان چشمگیر نبود و مدت زمان طولانی دو ساعت و 45 دقیقهی فیلم هم تماشا و درک آن را برای مخاطب دشوار میکرد. از سوی دیگر فیلم «اگه میتونی منو بگیر» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای قرن 21 برخوردار از دو بازیگر شاخص است.

فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 هم بدون حضور فیلمی از او کامل نمیشد و علاوه بر «اگه می تونی منوبگیر» فیلمهای دیگری چون «لینکلن» (Lincoln) و حتی «مونیخ» (Munich) هم میتوانستند به این فهرست راه یابند. علاوه بر این، در حالی که انتخاب خواهر ورا فارمیگا، ستارهی احضار، یعنی تایسا فارمیگا برای بازی در نقش اصلی، یک ایدهی سرگرم کننده به نظر میرسید، اما در واقع خیلی به چشم نمیآید و در نهایت احساس میشود که حضور فارمیگای جوان در اولین فیلم خود بیهوده است. این فیلم پایان دنیا با انتخاب رویکرد حلقه بسته به زمان، اظهاراتی را در مورد مبارزات تغییر سرنوشت بیان میکند. دنیا برای او چندان هم جای خوشایندی نیست و حتی برای فرار از ترسهایش نمیتوان به رویا پناه برد؛ چرا که رویا هم خیلی راحت میتواند ظاهری گول زننده داشته باشد و به کابوس تبدیل شود. مجله ویادولوروسا (Via Dolorosa) در آلمان به شدت فیلم را مورد انتقاد قرار داد و اظهار داشت: «ترکها به جای برپایی جشن برای فتح استانبول به دلیل ضرر رساندن به مسیحیان باید از کار خود خجالت بکشند».

در چنین قابی باید آن را در فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 قرار داد. در چینن قابی فیلمساز دوربینش را به سمت استیصال آنها بازمیگرداند اما برای دور شدن از شعارزدگی و احساستگرایی مکث چندانی بر این شرایط نمیکند و کناری میایستد. در چنین قابی کسی را تصور کنید که دوربینی برداشته و به سراغ این قاتلان دیروز میرود و پای حرف آنها مینشیند. لوک در طی این حمله، به دگوبا میرود تا یودا را پیدا کند. پس یا باید تا آخر عمر از درون رنج ببرند یا با دیدن اولین نشانههای رستگاری، دو دستی آن موقعیت را بقاپند و در نهایت رها شوند. همیشه هم فیلمهایی که منتظر دیدنشان هستیم بلاکباسترها یا آثار جدی نیستند. در همین راستا تا پیش از فصل پایانی با اثری طرف هستیم که حسابی حال مخاطب را خوب میکند. این درست که چنین مخاطبی در هر صورت باز هم تا پایان با اثر همراه میشود، اما بخشی از این همراهی به این بازمیگردد که او امیدوار به تماشای خرق عادتی است که از راه برسد و طرحی تازه دراندازد. انگار دو دنیای مختلف هر کدام را تشکیل داده و شبیه به یکدیگر نیستند. اما ما عادت کردهایم که داستان فیلمهای علمی- تخیلی در زمان آینده بگذرد و جهان و مناسباتش به خاطر پیشرفتهای تکنولوژیک، سراسر با دنیای اطراف ما تفاوت داشته باشد؛ در حالی که در این جا این گونه نیست و مخاطب با عدهای سارق سر و کار دارد و جهان اطراف هم دقیقا شبیه به همین دنیای اطراف ما است و زمان هم همین زمان امروز ما.

فشل بودن مدیریت ادارهی یک کلانتری از سر و روی فیلم میبارد و حتی انجام آزمایشی نیاز به ارسال مدارک به آمریکا دارد؛ در چنین چارچوبی میتوان شیوهی مدیریت ادارهی پلیس را به تمام کشور تعمیم داد و تیغ تند انتقاد بونگ جون هو را متوجه راهی کرد که مردمان کشورش طی کردهاند تا به امروز برسند. قصهی فیلم از این قرار است که بعد از اختلافی که بین هارلی کویین و جوکر رخ میدهد، هارلی کویین به ابرقهرمانها میپیوندد تا یک دختر جوان را از چنگال لرد جنایتکار شیطانی نجات بدهد. زن همان زن مستعصل سینمای کلاسیک است که در چنگال مردانی بدطینت تک افتاده و توان کمر راست کردن ندارد و قهرمان هم همان مردی یکهسوار است که دنیا را برای راحتی زن زیر و زبر میکند. موضوعی که تا حدودی حق را به آنها می دهد چرا که انگار در چنگال او اسیر شدهاند. در این لیست بهترین فیلمهای قرن 21 تا به این جا بررسی شدهاند. این موضوع تا به آن جا است که حتی برخی «یی یی» را بالاتر از صدرنشینهای این فهرست، در جایگاه اول بهترین فیلم قرن حاضر مینشانند.

نکتهی حاشیهای فیلم این است که آوریل سال 2019 اعلام شد به دلیل اینکه فیلم در اکرانهای آزمایشی شکست خورده دوباره در 21 روز برخی از صحنههای آن فیلمبرداری میشوند. دریافتشده در ۴ آوریل ۲۰۱۲. در حالی که بسیاری از طرفداران M. Night Shyamalan (و منتقدان) این فیلم را کمی دور از ذهن توصیف میکنند و عموماً از فیلم استقبال منفی میکنند، اما The Happening محیط را به طرز وحشتناکی به سلاح تبدیل میکند. قسمت جدید آن داستان خانهای است که توسط یک روح کینهتوز طلسم شده و طلسم به این ترتیب عمل میکند که هر کسی وارد خانه شود به طرز خشونتبار و فجیعی خواهد مرد. در این لیست همه نوع فیلم، برای هر مخاطب علاقهمندی وجود دارد؛ هم فیلمهایی که عامل ایجاد وحشت در آنها فرقههای عجیب و غریب است و هم فیلمهای ترسناک فراطبیعی با محوریت حضور خانههای جن زده و جنگیری. با ارسال پیامی قدرتمند راجع به خشونت و جنسیتزدگی در رسانه، ویدیودروم مرز میان ژانرهای علمی تخیلی و وحشت را کنار زده و اثری کاملا متمایز پیش روی چشمان شما میگذارد. با اینکه اکثر فیلم های زامبی در ژانر ترسناک قرار میگیرند، اما گاهی از المانهای ژانرهای دیگری مانند اکشن، کمدی، علمی تخیلی، تریلر و عاشقانه نیز بهره میبرند.

او به عنوان یک کارگردان که تجربه چندانی در کار با ژانرهای مختلف ندارد، از لحظات ویرانگر اولیه فیلمش تا پایان احساسی نهایی آن، عنوانی دیدنی خلق کرد. مهمترین فیلم او تا امروز «بخت پریشان ما» است که داستان دو نوجوان مبتلا به سرطان کشنده بود که رابطهی عاشقانهای با هم پیدا میکنند. اگروزنه سنگین مطبوعات امروز ما را این «رنگین» نامهها میسازند برای این است که سراسرزندگی ما چیزی جز بزك نیست. این درست که داستان فیلم در دهههای گذشته جریان دارد و ظاهرا بر مبنای یک واقعهی حقیقی است اما امروز بیش از هر زمان دیگری قابل درک است. عصر ویکتوریایی دورانی بود که برخی از مهمترین کشفهای بشر محقق شدند و با هر کشف علمی جدید، کارهایی غیرممکن، ممکن میشدند. مسیری که دختر طی میکند خبر از دورانی شوم و پر از درد میدهد که روی او هم تاثیر میگذارد. از آن سو سایهی یک سرنوشت شوم هم بر زندگی این عاشقان دلداده دیده میشود. حال در حالی که فرزندانش او را نمیشناسند، قصد دارد سفری را با آنها آغاز کند که به نظر شوم میرسد.

بدون شک این خالصترین نوع از عشق انسانی است که در آن یک نفر با وجود تمام رنجها و دردهایی که متحمل میشود بازهم حاضر نیست کسی که دوستش دارد را رها کند. این انیمیشن بدون شک یکی از بهترین فیلم های آخر زمانی است. همهی اینها هم بدون آن که دلایل این اتفاقات توجیهات چفت و بستدار داشته باشد. سال گذشته از لحاظ اسامی بزرگ یکی از آن سالهای استثنایی بود. از آن جایی که یوبانک بهعنوان مدیر فیلمبرداری پیشتر فعالیت داشته است، به نظر میرسد باید از لحاظ بصری منتظر فیلم جذابی باشیم. آرون اشنایدر کارگردان این فیلم بیشتر بهعنوان مدیر فیلمبرداری شهرت دارد و این دومین فیلم بلند سینماییاش است. و در ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ در کاخ جشنوارهٔ فجر همزمان با برگزاری سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. علی با دو نیروی مخالف مجزا مواجه شد: گروهی به رهبری عایشه، طلحه، و زبیر در مکه که خواهان برگزاری شورای خلافت برای تعیین خلیفه بودند و گروهی دیگر به رهبری معاویه در شام که انتقام خون عثمان را خواستار بودند. این انجمن بزرگترین انجمن فیلمسازی در ایران است که به آموزش فیلمسازی ۷ ماهه و دورههای تکدرس کوتاه مدت و همچنین برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه میپردازد.

همچنین کاراکترهایی مثل ژنرال تاندربولت و ابامینیشن را به مخاطبان معرفی میکند که تا این لحظه تاثیر چندانی روی خط زمانی مارول نداشته اند. سلسله فیلمهای سجین مجموعهای از فیلمهای ترسناک ترکیهای است که از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ در پنج قسمت منتشر شدند. پرندگان شکاری قرار است اولین قسمت از یک سری فیلم ابرقهرمانی با محوریت هارلی کویین باشد. اما آنها در درون این همهگیری با یگدیگر ملاقات میکنند و با یک آشنایی ساده شروع به قرار ملاقاتهای بیشتر میکنند. در ادامه به این سؤالات پاسخ داده خواهد شد. اما هنوز هم این هالیوود بود که به یکهتازی خود ادامه میداد و حتی با قدرت بیشتری هم پیش میرفت. اما همین که این فیلم او روز به روز مورد توجه بیشتری قرار میگیرد می تواند تقدیری از دستاوردهایش باشد. او از این جستجو برای کشف یک جنازه محملی میسازد تا به دو شخصیت اصلی خود، یعنی دادستان و پزشک نزدیک شود. نکته این که برادران سفدی داستان آن فیلم را با ریتمی دیوانهوار در هم آمیختهاند تا مخاطب هم مانند شخصیت اصلی احساس استیصال و درماندگی را تجربه کند.

اگر نگران سرعت اینترنت هستید نیز باید بگوییم که اپلیکیشن فیلمنت مجهز به تشخیص هوشمند وضعیت اینترنت و تنظیم کیفیت تصویر بر اساس آن است که باعث میشود هنگام تماشای سریالها و فیلمها، با مشکل قطع و وصل شدن روبرو نشوید. این ماشین آلات سنگین، دارای تیغههای بلند و قابل تنظیم هستند. اولین فیلم بلند جرارد بوش و کریستوفر رنز مسائل نژادی آمریکا را در سطح مختلفی نمایش داده است. رفت و برگشت زمان هم و نمایش مقاطع مختلف رابطه بدون تقدم و تاخر زمانی به چیزی کمک میکند که میتوان آن را جریان سیال ذهن نامید تا تجربهی تماشای فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» به تجربهای کاملا متفاوت در بین فیلم های عاشقانه تبدیل شود. نکتهی مهم دیگر که فیلم «هتل بزرگ بوداپست» را شایستهی قرار گرفتن در فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 میکند، به ترکیب بازیگرانش بازمیگردد که هر کدام انگار زاده شدهاند تا در فیلمهای او بهترین نمایش خود را به اجرا گذارند. از جمله شیوههای تعیین آثار سینمایی شاخص هر سال میتوان به مجموعهی نمرات منتقدان به فیلمها، فهرستهای منتشر شده از سوی سایتهای سینمایی تحت عنوان فیلمهای برتر سال و بررسی فیلمهای برندهی جایزه در هر سال میلادی اشاره کرد. اولین فیلمش به نام «Get Low» را سال 2009 ساخت که امتیاز خوبی هم از منتقدان گرفت و نامزد دریافت چندین جایزه در جشنوارههای مختلف شد.

شان دورکین با فیلم «مارتا مارسی می مارلین» هم چهرهای شناختهشده در کارگردانی شد و هم ستارهای جدید به اسم الیزابت اولسن را به سینما معرفی کرد که حالا حتی از ابرقهرمانهای جهان مارول شده است. این درست که میشل گوندری به عنوان کارگردان در طراحی شخصیتها و میزانسن و دکوپاژ عالی عمل کرده اما این جهان منحصر به فرد، محصول ذهن آدم خلاق و نابغهای چون چارلی کافمن است که در اکثر کارهایش به کاوش در ذهن آدمی میپردازد و به چگونگی عملکرد و رابطهی مغز و احساس علاقه دارد. هاگنر، مالتی، و توتبرگ، میشل. میشل گوندری با همکاری چارلی کافمن فیلمنامه نویس یکی از غریبترین فیلمهای عاشقانهی تاریخ سینما را ساخته است. روز بعد در اتاقی دربسته به هوش میآید در حالی که مرد فربهی که خود را هوارد مینامد ادعا دارد کره زمین مورد حمله موجودات فضایی قرار گرفته و او میشل را از مرگ نجات داده است. داستان فیلم درمورد یک خانم بیوه و جوان به نام آنا است که پس از مرگ همسرش درحال گذران زندگی روزمرهاش به سر میبرد. فیلم علمی تخیلی «اتفاق» با مرگ غیرقابل توضیح مردم در سراسر کشور آمریکا و حتی جهان آغاز میشود، علیرغم اینکه ظاهراً هیچ مشکلی وجود ندارد.

البته ساکنان این جهان فانتزی از موبایل و ماشین به جای جادو استفاده میکنند. سفر فردیناند و ماریان بیش از اینکه یک سفر جغرافیایی از جایی به جای دیگر باشد؛ گویی سفری میان مفاهیم و کتابهاست. این فیلم زامبی گونه ادای احترامی به فیلم «Night of the Living Dead» جرج اندرو رومرو است. بنابراین من و شما هم مانند کارآگاههای فیلم از جایی به بعد حسابی کلافه میشویم و البته در دل به کارگردانی مانند بونگ جون هو درود میفرستیم که میتواند این گونه ما را تا لب چشمه ببرد و تشنه بازگرداند. استرنج که اعتقادی به جادو ندارد به عنوان آخرین تلاش خود همه چیزش را جمع میکند تا به کامارتاج برود و هنرهای عرفانی و جادو را کشف کند. فقط کافی است نگاه کنید که این دنیای در ظاهر مکانیکی که گویی همه چیزش با یک دقت مینیاتوری و توسط یک مهندس با دقت محاسبه شده، گاهی تماشاگر را از خنده رودهبر میکند. به عنوان فیلمی که بر اساس رمان برنده جایزه جف پندرمیر ساخته شده، شاهد الهامگیریهای نسبتا گسترده از آثار ریدلی اسکات نیز هستیم و در مجموع راجع به فیلمی حرف میزنیم که توجه زیادی به عناصر بصری کرده و گاهی هم شکلی ناخوشایند به خود میگیرد.

این فیلم آخر زمانی ممکن است ترفندهایی را از آثار ریدلی اسکات به عاریت گرفته باشد، اما این اثر از نظر بصری هیجانانگیز و گاه ناراحتکننده است. این یک فیلم مترقی است که آشکارا فمینیستی است و شخصیتهای اصلی آن تلاش میکنند تا جلوهای از کنترل را در جهانی که تحت سلطه یک دیکتاتور دیوانه است بازیابی کنند. انگلیسی ها به معماری دوره سالهای 1530 تا 1850 در شبه قاره هند را معماری مغولی یا موگالی Mughal architecture می گویند آنها دوره حاکمیت پادشاهان گورکانی خراسانی در هند را نیز دوره موگالی(مغولی) می نامند. انیمیشن سینمایی و لایو-اکشن باب اسفنجی: اسفنج بیرون از آب یا باب اسفنجی در خشکی در سبک اکشن - کمدی - ماجراجویی به کارگردانی پائول تیب بیت و مایک میچل، محصول مشترک کشورهای اسپانیا ، استرالیا و کره جنوبی و آمریکاست که در سال 2015 میلادی منتشر شد. و درست مثل هر ظاهرسازی دیگری که ما باسم تمدن غربی درو دیوار زندگیمان را با آب و رنگش جلایی ناپایدار و قلابی میدهیم بساط روزنامه فروشها بدستمال چل تکهای میماند که از بنجلهای زندگی بهم بافتهایم- اما اگر در خانواده هاییکه هنوز اسم پدر و مادرهاشان را فراموش نکردهاند دستمالهای چل نکه یادگاری بودند از مادر - بزرگ از پا افتادهای که نمیخواست سربار عروسها و دامادهای خود نان حرام بکند چل تکه روز نامه فروشان ماته مانده بساط مردمیست که روی خود را باین سیلیهای اوراق رنگین سرخ نگه میدارند تا کاغذی و بعد نانی را حرام کنند!

البته فیلمهای ابرقهرمانی خوب هم پیدا میشود و چند گزارهی بالا به معنای رد این نوع سینما نیست، بلکه باید پذیرفت که جریان گردش سرمایه و پول تا بدان جا دست به عصا است و از دست رفتن پول را برنمیتابد که فیلمهای ساخته شده در ذیل عنوان جریان اصلی را بیش از پیش به آثاری محافظهکار تبدیل میکند؛ به ویژه در این دوران که پیدایش یک هشتگ و زدن یک اتهام میتواند دودمان فیلم، فرد یا استودیویی را بر باد دهد. من شخصاً توصیه میکنم آن را به صف فیلمهای مورد نیاز خود در ژانر آخر الزمانی اضافه کنید تا قبل از برخورد سیارک یا شهابسنگ آن را ببینید. او روزی به یک مرکز بازپروری میرود تا نیک برادر بیمار خود را مرخص کند. دکتر لیلی هوتن، یک محقق با انگیزه، برای پیدا کردن درختی افسانهای و داروی شفابخش آن، به سفر میرود. البته صحبتهایی از فیلم جدیدی برای این مجموعه هم به گوش میرسد. فیلم «چارلی وریک» داستان جذاب و البته کلیشهای دارد اما پرداخت و روایتگری دان سیگل ابدا کلیشهای نیست؛ فردی پس از انجام یک سرقت، حال باید با عواقب آن کنار بیایند و برای نجات جان خود تلاش کند. مهاجمان پدرو را میکشند، اما شمع آبوئلا بطور جادویی مهاجمان را دفع میکند و کاسیتا را ایجاد میکند، یک خانه حساس برای خانواده واقع در انکانتو، یک قلمرو جادویی، که اطراف آن کوههای بلندی است.

روز استقلال یک فیلم اکشن علمی تخیلی نسبتا کلاسیک است که هر انسانی را با تماشای غرق شدن مهاجمان در فراموشی، سرگرم میکند. «رسیدن» بیش از هر چیزی دربارهٔ ارتباط و اهمیت گفتگو است. «دندان مار» احتمالا بهتر از همه فیلمهای کیمیایی حتی «سلطان» که مستقیم به خانه و اهمیتش اشاره میکند، درباره مفهوم و اهمیت خانه حرف میزند. داستان فیلم درباره یک تاجر معمولی به نام اسکار شیندلر است که با سران ارتش نازی روابط دوستانه و نزدیکی دارد. به همین دلیل هم اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال را در همان سال ربود. منتقد «ایندیوایر» در نقدی که بعد از نمایش این فیلم در جشنوارهی «ساندنس» نوشته بود میگوید: «در این گونه مستندها هیجان و تنش خاصی وجود دارد و میت آلبرتینی بهترین نمونهاش را نشانمان داده است. همینطور که گروهی از زندانیان درون مکعب باهم ملاقات میکنند، تنش هم بیشتر میشود و تلههایی که در ادامه برای آنها کاشته شده هم شکلی مرگبارتر پیدا میکنند. گفته میشود که او ده سال برای نوشتن فیلمنامه وقت گذاشته است.

رابرت پتینسون که از بازیگران فیلم است میگوید فیلمنامه را آنقدر مخفی نگهداشتهاند که فقط یکبار به او اجازه دادهاند آن را بخواند. فیلمنامه را برد اینگلسبی دربارهی یک ستارهی سابق بسکتبال نوشت. دوربین لرزان میتواند انسان را گیج کند، اما تصاویر خیرهکننده این فیلم از شهر نیویورک تحت محاصره یا سر مجسمه آزادی که به درون خیابان میغلتد و پل بروکلین در حال فروریختن با شما خواهد ماند. ۴ - اگر اظهارنامه از طرف وکیل یا قیم یا ولی یا وصی داده شود وکالتنامه مصدق یا رونوشت مصدق قیمنامه یا وصیتنامه. من فقط یه میکس دیدم ولی اگه میدونید اسمش چیه بگید لطفا. من این موضوع را با «بختیار معلم» بحث کردم و یک نامه سرگشاده هم به ایشان نوشتم که: بختیار معلم، پس چه شد آن داستان «الفبای هزارساله بابائی» ؟ پس از آن است که ریتم فیلم از نفس نمیافتد تا آن جا که ممکن است مخاطب بی حوصله را دستخوش ناراحتی کند تا از سالن سینما بیرون بزند و نفسی تازه کند و کمی از آن سیر دیوانهوار حداث فاصله بگیرد. برای رسیدن به آن امید باید از جان مایه گذاشت تا در نهایت دست گرم پدر و مادری حمایتگر از راه برسد و دستهای کوچک شخصیت را بگیرد و به جایی امن برساند.

در واقع فیلم دنیایی را به تصویر میکشد که در آن همه جبهه امید باید از بین برود، و با این حال تعداد انگشت شماری از مردم به سمت نوری نامرئی حرکت میکنند. در این فیلم سه دوست صمیمی که در کودکی عهد بسته بودند در تمامی کلابهای شهر، مشروبات الکلی مصرف کنند، حالا در بزرگسالی قصد اجرایی کردن عهدشان را دارند اما هنگامی که به آخرین کلاب شهر یعنی انتهای دنیا میرسند، دنیا رو به فروپاشی میرود، و این در حالی است که این چند نفر تنها امید بشر برای نجات پیدا کردن از این فاجعه هستند. گفته میشود که در سال 1965 او نزدیک به هزار نفر را در کشور اندونزی به قتل رسانده و اکنون هم در آن جا به خاطر فعالیتهای سیاسیاش فرد قابل احترامی است. دخترک به دنبال پدر و مادرش میگردد و پس از پیدا کردن آنها متوجه میشود که هر دو به خوک تبدیل شدهاند. داستان این فیلم در سال ۲۰۰۲ در تورنتو ، انتاریو اتفاق میافتد و میلین «می» لی، یک دانشآموز ۱۳ ساله چینی کانادایی را دنبال میکند که به دلیل یک نفرین ارثی، وقتی هر احساس شدیدی را تجربه میکند، به یک پاندای سرخ غول پیکر تبدیل میشود. بالاخره در دورانی زندگی میکنیم که ممکن است هر فیلمسازی از ترس برچسب خوردن مدام دست به خودسانسوری بزند و فیلمها هم به جای حرکت به سمت جسارت، از همین محافظهکاری رنج میبرند.

هر دورانی از دههی هفتاد میلادی به این سو دربرگیرندهی آثاری مهم از او است. اما با گذشت زمان کم کم از نبوغ این فیلم در دیگر آثار زویاگنیتسف دیده نمیشد و زمان هر چه میگذشت، فیلم های او هم درخشندگی این یکی را از دست میدادند. او با تمام وجودش قصهی زندگی تک تک آنها را تعریف میکند و هیچ ابایی هم از طولانی شدن زمان فیلمهایش ندارد؛ چرا که گاهی برای پرداختن به یک شخصیت به زمانی بیش از حد معمول نیاز است. اولویا کولمن در این انیمیشن صداپیشگی PAL را برعهده دارد، اک ربات شرور و حسود که کنترل لشگری از رباتها را برعهده گرفته و آنها را موظف به دستگیری تمام انسانها و ارسالشان به فضا میکند. بازاریابی فیلم نفرین لیورونا بیشتر قصد داشت بگوید درست است که جیمز وان تهیه کنندگی این فیلم را بر عهده دارد، اما بیایید این فیلم را جزئی از دنیای احضار ندانیم! دنیای سینمایی احضار بهتازگی هشتمین فیلم سینمایی خود را با عنوان «احضار: شیطان مرا وادار کرد» (The Conjuring: The Devil Made Me Do It) عرضه کرده است. مردمی که ایمانشان آنها را وادار میکند فجیعترین جنایتها را مرتکب شوند.

پلنگ سیاه اولین فیلم ابرقهرمانی مارول با یک ابرقهرمان سیاهپوست بود و نظر منتقدان و مخاطبان بسیاری را از سراسر جهان به خود جلب کرد. همین بودجهی کافی به او این اختیار را داده که جهان داستانش را تا میتواند دیوانهوار ترسیم کند. آنها از روح و اسباببازی گرفته تا حشراتی شجاع را به تصویر کشیدهاند و سعی کردهاند در قالب انیمیشن حرفهای بزرگ و مهمی را به ما منتقل نمایند. به غیر از بازیگران ایرانی، بازیگرانی از عراق، کویت، لبنان، آمریکا و سوریه بازی کردهاند. قهرمان تلخاندیش آنها و جهان اگزیستانسیالیستی تیره و تاری که خلق کردهاند و تقابل دو قطب خیر و شر در یک سبکپردازی پر کنتراست، از «رانندگی» نئونوآری موفق ساخته است. صحنهگردانی نیکولاس ویندینگ رفن و بازی رایان گاسلینگ در «رانندگی» خیره کننده است. ادوارد یانگ هنوز هم میتوانست فیلم بسازد و ما را با تصاویر خیره کنندهی بیشتری شگفتزده کند. لازم به ذکر است که عوامل این فیلم مجبور شدند که پرده سوم را دوباره، فیلم برداری کنند که سبب به وجود آمدن هزینههای بیشتری شد. ببخشید انیمه مبصر کلاس ما پیشخدمته فصل سوم هم داره ؟

از ویژگیهای استثنایی این انیمه آن است که هیروئین داستان دارای اهداف و آرزوهای بزرگی است که جایگاه اجتماعی و علمی او را تضمین میکند و توجه ویژه نویسنده داستان را به خلق شخصیت زنی توانمند و کوشا را میرساند که در انیمه های رومنس دیگر به ندرت دیده میشود. حسن در انجام واجبات شرعی بسیار کوشا بود و چندین بار با پای پیاده به حج رفت. خوب، بد، جلف فیلمی پرطرفدار در ژانر کمدی است که نخستین بار در بهمن ماه ۱۳۹۵ در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آخرین امپراتور بر اساس کتابی به همین نام ساخته شدهاست. “در دل سپیدی” با بودجهای بالغ بر 2 میلیون دلار ساخته شده و توانسته است نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کند. نویسندگان بسیاری در سرتاسر دنیا این ادبیات را با جنایتها و قتلها و دزدیها ادغام کرده و گاهی از دل این قصهها، داستانهای ترسناکی بیرون کشیدهاند که در آنها جستجوگری به دنبال حل کردن معما است. وقت آن است که دوباره اد و لورین وارن (به ترتیب با بازی پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا) را دنبال کنیم زیرا آنها با نیروهای تاریکی میجنگند در حالی که مثل همیشه برای یکدیگر فداکاری میکنند.

محمدعلی سپانلو در این باره گفته است این حرف آقای کیمیایی کذب است، آقای کیمیایی در آن زمان هیچ شهرتی نداشت که بخواهد با این جمع همراه باشد. او هم مانند لئوناردو دیکاپریو که در ابتدای قرن حاضر تلاش میکرد از شمایل یک جوان صرفا خوش چهره فاصله بگیرد، در سال 2017 چنین تجربهای را پشت سر میگذاشت و دوست نداشت به عنوان یک بازیگر خوش چهره جا بیفتد. در این میان یک کمبود که کار را پیچیده تر هم میکند اینست که بعضیها ترکی ترکیه را عیناً در نوشتار و حتی گفتار، تلفظ و واژگان خودشان بکار میبرند و انتظار هم دارند که مردم از این کار استقبال کنند - که این انتظار ظاهراً به نتیجهای نمیرسد چونکه مردم عادی که در زندگی خود تجربهای با ترکی ترکیه نداشتند آن را نمیفهمند و در درک و خواندن آن دچار مشکل و دلسردی میشوند چه رسد در نوشتن آن. بازیگران کوچک و نماهای فشرده و لرزان کلاورفیلد تجربهای دست اول از ویرانی و وحشت گیر افتادن در منهتن در حالی که یک هیولا به اندازه آسمانخراش شهر را ویران میکند را تداعی میکند. جاستین تریت برای دو فیلم داستانی قبلیاش یعنی «عصر وحشت» و «هم خواب با ویکتوریا» نامزد 3 جایزه سزار شد؛ از جمله بهترین فیلم بلند اول و بهترین فیلم.

جالب است بدانید که این فیلم توانست تحسین منتقدان را به دست آورد، در لیست بهترین فیلم های جاسوسی تاریخ سینما قرار گیرد و جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را به خود اختصاص دهد. وقتی تام هنکس یک فیلم جنگی بازی کند، احتمال جایزه گرفتنش زیاد است. که البته زیاد موفق نشد. یکی از عواملی که باعث محبوبیت زیاد این فیلم شد، موسیقی بینظیر آن است که توسط هانس زیمر ساخته شده است. چنین برانگیختگی احساسی دستاورد کمی نیست و فقط کارگردانان بزرگ توانایی انجام آن را دارند. در این انیمیشن صداپیشگان اصلی مجموعه تلویزیونی باب اسفنجی حضور دارند و بازیگر اسپانیایی، آنتونیو باندراس نیز به عنوان صداپیشه دزد دریایی به این جمع پیوسته است. این فیلم واچوفسکیها را به عنوان نامهای شناختهشده به اوج شهرت پرتاب کرد، و این دو با مطرح کردن چند طرح و ایده، انقلابی در فیلم های آخر الزمانی اکشن و علمی تخیلی ایجاد کردند. پیکسار از سال ۱۹۹۵ که Toy Story را اکران کرد، دارد برای نسلهای مختلفِ مخاطبان خاطرهسازی میکند. کورهدا میداند برای رسیدن به هدفش و همراهی مخاطب نیاز به چند شخصیت همدلی برانگیز دارد.

در کل این فیلم فرنچایز «تبدیل شوندگان» را به بیراهه کشاند و باعث توقف آن شد و عملکرد ضعیف فیلم در باکس آفیس، پارامونت را مجبور کرد تا به فکر بستن پروندهی این فیلم بیفتد و یا آن را بازسازی کند. بازسازی مؤثر فیلیپ کافمن از کلاسیک «pod people» در سال 1956، نوع بسیار متفاوتی از همهگیری و آخرالزمان را نشان میدهد: نوعی همهگیری که در آن افراد به آرامی با نسخههای یکسان خود در هنگام خواب جایگزین میشوند، و این امر باعث میشود که دوستان و عزیزانشان از حضور مهاجمان فضایی مطلع نشوند. در برخی از آثار وس اندرسون این وزنه به سمت مهندسی جزییات سنگینی میکند و همین هم باعث میشود که گاهی مخاطب از فیلم فاصله بگیرد. بی از دوربینهای ای مکس برای فیلمبرداری برخی از سکانسهای اکشن استفاده کرد و این کار در نوع خود عالی بود، اما اگر مخاطبان با آنچه در حال وقوع بود ارتباط بهتری را برقرار میکردند همه چیز بهتر میشد.

فیلم مستند «خاطرات خانه متروک» نگاهی است گذرا به پاره ای رخدادهای جنگ جهانی اول در ایران. یک نگاه گذرا به فیلمهای جدید امسال نشان میدهد که همچنان شاهد دنبالهها و بازسازیهای زیادی خواهیم بود. این اثر با وجود اینکه نتوانست به موفقیت تجاری قسمت اول دست یابد؛ اما همچنان توانست نظر مخاطبان و منتقدین را به خود جلب کند. قسمت دوم هم ادامهی قسمت اول است و هم به ریشههای اختلاف عروس با بیل میپردازد. نمیدونم چرا اینجوری شده بعضی قسمت هاش نیست یا زود زود حذف میشه. از سوی دیگر بعضی ترک زبانان عوام هم از سر عناد میگویند فارسی بیشتر از نصفش عربی است. تاریخچهی کامل دوبله به فارسی در ایران. شاید این ریفیفی اگر الان ساخته میشد به نظر فیلمی خستهکننده میرسید که دارد داستانی تکراری را بازگو میکند. فیلم «بازگشت» گرچه در ظاهر داستان سادهای دارد اما از پیوندهایی عمیق با تاریخ، اسطوره و باورهای مذهبی بشر بهره میبرد که آن را به یکی از بهترین فیلمهای قرن حاضر تبدیل میکند.

آن چه آن فیلم را به اثری جذاب تبدیل میکرد، بهره بردن از همان تیم بازیگری سرشناس بود که بالاخره حضور هر کدامشان برای قانع کردن مخاطب کافی است. الف - در مورد اسنادی که در دفاتر اسناد رسمی ثبت میگردد روز ثبت سند برای تمام مدت سند در صورتی که در سند قید کسر بهره برای تماممدت سند شده باشد و در غیر این صورت برای فاصله بین ثبت سند تا پایان سال و آخر هر سال برای سالهای بعد و یا روز انقضاء یا فسخ یا ابطال یاتجدید سند نسبت به مدت گذشته که مالیات آن دریافت نشدهاست در مورد تجدید سند روز تجدید مبداء وصول مالیات طبق مفاد این بند برای آیندهنیز خواهد بود. یا در مثال دیگری میتوان نگاهی به فهرست بهترین فیلمهای اپلیکیشنها و سایتهایی چون IMDb و لترباکسد انداخت. نقطه قوت اصلی فیلم برپا کردن این دنیای پیچیده به شکلی است که میتوان با تمام وجود باورش کرد. قهرمان داستان یا همان عروس لباسی شبیه به لباس بروس لی در فیلم «بازی مرگ» (Game Of Death) به تن دارد که البته عمری بروس لی به تمام کردن فیلم هیچگاه قد نداد و اثرش با بازیگر دیگری ساخته شد.

فیلم یک داستان جذاب در مورد یک ربات تنها است که آرزوی دوستی و عشق دارد، آن هم بدون اینکه بداند آرزویش محقق خواهد شد یا نه! این فیلم به کارگردانی نیراج پاندی ساخته شده است، کارگردانی که به خاطر ساخت فیلمهای هیجانی و پرتنش شهرت دارد، و بیبی نیز به خوبی در همین دسته قرار میگیرد. این اثر که در لیست فیلم های هندی عاشقانه و کمدی قرار دارد، برنده جوایز متعددی شد و مورد تحسین منتقدان هم قرار گرفت. سفر شگفتانگیز سوفی برای کنار آمدن با شرایط عجیب پیشآمده، پناه بردن به قلعه غولپیکر هاول و داستان عاشقانهای كه به زيبايی میشكفد، این انیمه را به یکی از بهترین انیمه های عاشقانه این لیست تبدیل كرده است. چرا فیلمهای مایکل بی همیشه بهترین و بدترین شرایط آمریکا را نشان میدهند؟ سینهی آنها پر از رازهای مگو است و همین مصاحبت و چند ساعت همراهی با هم در چنین شرایط ترسناکی سبب میشود که فرصتی برای تنها شدن با دیوهای درون فراهم شود. باید توجه داشت که هر فیلم ترسناکی زمانی حسابی مخاطب خود را میترساند که بتواند شخصیتهایی باورپذیر بسازد؛ شخصیتهایی که مخاطب نگران سرنوشتشان بشود و برای آنها دل بسوزاند. همه بازیگران (از جمله کارگردان و فیلمنامهنویس ست روگن، جونا هیل، مایکل سرا، اما واتسون و کریگ رابینسون) نسخههای ترسناکی از خودشان را بازی میکنند، زیرا آخرالزمان آنها را به سمت آدمخواری، قتل و خوردن نوشیدنیهای عجیب از بدن خود سوق میدهد.

اما مشکل این جا است که پس از گذشت دیر زمانی دوباره همه چیز به کلیشه تبدیل و نیاز به ایدههای تازه احساس میشود. جکسون در نقش نیک فیوری نمایش داده میشود که در آن فیوری میخواهد با استارک دربارهٔ پروژهای به نام «ابتکار انتقامجویان» صحبت کند. داستان فیلم توسط هنرمندان استوریبورد دوروتی آن بلنک، ریچارد کریدون، مریل د ماریس، اتو انگلندر، ارل هرد، دیک ریکارد، تد سیرز و وب اسمیت اقتباس شده است. ساختن چنین تجربهی یکهای برای مخاطب فقط از هنرمندان بزرگ برمیآید و میازاکی قطعا یکی از آنها است. در سال 2004 داستان کوتاهی توسط جو هیل نوشته شد که ایدهی ساختن فیلم را در ذهن اسکات دریکسون شکل داد. ادوارد یانگ تسلط عجیبی روی ساختن شخصیتهای معمولی ملموس دارد و به خوبی میتواند قصهی آنها را تعریف کند. وی در زمینۀ گویندگی فیلمهای مستند هم تسلط خود را به نمایش گذاشتهاست. سالهایی از کودکی و نوجوانی را در آبادان گذراند. انیمه کلوپ مهمانداری دبیرستان اوران، بهترین انیمه هارم برعکس این لیست است که به دلیل شخصیتهای جالب هریک از کارمندان پسر و خاطرات تلخی که در پشت لبخندهایشان پنهان شده، تماشایی و لذتبخش است. این فیلم که به کارگردانی روهیت شتی ساخته شده، بهسرعت تبدیل به یکی از پرفروشترین آثار سال شد و توجهات زیادی را به خود جلب کرد.

علاوه بر این، وجود درگاههای USB در اندروید باکس FB-101 به کاربران اجازه میدهد که به راحتی فلشمموریها یا هارد دیسکها را به دستگاه متصل کنند و به محتوای ذخیره شده در آنها دسترسی پیدا کنند. اگر هدف این لیستها دیدن بهتر یا به عبارتی مشاهده عمیقتر داستان جنگ ستارگانه پس هیچ کدوم کامل نیستن. هرچند فیلم نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما بسیاری درمورد پایان، جلوههای ویژه و میزان وفاداریاش به کتاب، انتقاد دارند. متاسفانه نشریات قدیمی سینما هم به این بازی گرفتار شدهاند و میتوان نشانهی این موضوع را در آخرین نظرسنجی نشریهی سایت اند ساوند به عنوان معتبرترین نظرسنجی انتخابهای بهترین فیلم تاریخ دید؛ نتیجهای که نه تنها اعتبار این نشریه را لکهدار کرد، بلکه باعث شد برخی به این نتیجه برسند که ورود به بازیهای این چنینی و انتخاب بهترین فیلمها از دید افراد مختلف، کاری بیهوده است یا دست کم به تاریخ پیوسته. به همین دلیل هم قهرمانان کم سن و سال میازاکی همیشه در حال تقلا و دوندگی هستند یا برای رسیدن به جایی عجله دارند. لئوناردو دیکاپریو در زمانی در این فیلم ظاهر شد که تقلا میکرد از شمایل جاودانهی خود در فیلم «تایتانیک» (Titanic) ساختهی جیمز کامرون فاصله بگیرد.

جالب است بدانید این فیلم بر اساس کتابی به نام پیکنیک کنار جاده، الهامبخش یک سری بازیهای ویدیویی نیز بود که با STALKER: Shadow of Chernobyl شروع شد. تا اینکه اخیراً با اصرار یکی از همین هموطنان کتابی موسوم به «تاریخ قدیم ترکان ایران» به قلم محمد تقی زهتابی را خواندم که تا همین یکی دو ماه قبل برایم نا آشنا بود. بودجهی تولید فیلم هنگفت و بین 290 تا 300 میلیون دلار بوده است. «آخرین شوالیه» تنها 600 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد و اگرچه این رقم رقم خوبی به نظر میآید، اما با توجه به هزینهی ساخت آن که چیزی در حدود 260 میلیون دلار بود، میزان درامد آن ناامید کننده است. فیلم لئون حرفهای که یکی از بهترین های imdb است، دوران حرفهای بازیگری ناتالی پورتمن را رقم زد. یک فیلم تاریخی جنگجویانه شبه وسترن از «شیر سنگی» درآمد که فوقالعاده جذاب است و یکی از بهترین فیلمنامههای تاریخ سینمای ایران را دارد. بحثهایی میان این دو درمیگیرد که خبر از روانهای آزرده دارد. کوئنتین تارانتینو تنها فیلمسازی است که دو فیلم در فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 دارد. اما کماکان همین فیلم «دزدان فروشگاه» شایستگی قرار گرفتن در فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 را دارد.

از سوی دیگر قاببندیها و رنگپردازی فیلم هم چندان با آثار مستند رایج همخوانی ندارد و آشکارا نشان از تلاش کارگردان برای انتقال احساسی خاص دارد. نتیجه در خواست تهیه کنندگان بین المللی تبدیل به فیلمی به نام «حقیقت» (Truth) در سال 2019 و با بازی بزرگانی چون ژولیت بینوش، کاترین دنوو و ایتان هاوک شد که چندان قانعکننده از کار درنیامد و نشان داد که کورهدا باید بازگردد و در کشور خودش جهانش را بر پا کند. «انتقام» که شباهتهایی به فیلم «برونسون» دارد و فیلم موردعلاقه اسکات ادکینز از کارهای خودش محسوب میشود، ترکیبی از اکشن بدون توقف و آتش زیر خاکستر است. او وقتی مجبور میشود بین وطنش دانمارک و شاهزاده کانوت یکی را انتخاب کند، بدون تأمل برای نجات ولز شاه دانمارک را میکشد و کانوت را به سلطنت میرساند. هنری هشتم مور را به عنوان رییس شورای سلطنتی انتخاب میکند ولی مور در برابر پادشاه از عقایدش کوتاه نمیآید.

موضوع مهم در مورد سینما این است که از هر 100 هزار نفر، ممکن است 5 نفر واقعاً آن را دوست نداشته باشند، اما بههرحال اصلیترین مسئلهای که ما در مورد انتخاب فیلم های موفق سینما به آن حساس بودیم، ارزشمندبودن قصه بود. و در هر داستان، حتماً یک پیچ و تاب، خیانت یا نوعی غافلگیری وجود دارد که مخاطب را دیدن ادامهی فیلم ترغیب میکند. چنین چیزی در این فیلم هم اتفاق میافتد و دیر یا زود خشونت راه این آدمیان را سد میکند. داستان این انیمه در آینده ای دور اتفاق می افتد. تعداد کمی از کارگردانان مانند استیون اسپیلبرگ، کوئنتین تارانتینو، کریستوفر نولان و حتی وس اندرسون (بله، وس اندرسون) توانستهاند فیلمهایی با موضوع سرقت حرفه ای بسازند که برای بیش از یکی دو سال ماندگار باشند. شاهکار ترسناک توبی هوپر در مورد گروهی از دوستان در منطقه ای روستایی در تگزاس است که با یک خانواده آدمخوار مواجه می شوند. فقط یک چاره برای این قهرمان وجود دارد؛ مواجه شدن با ترسهایش و قد علم کردن در برابر آنها. پیرمرد از این طریق موفق میشود که مدام آنها را به جان هم بیاندازد. این دو برادر بلافاصله پس از مرخص شدن نیک اقدام به سرقت میکنند اما نیک دستگیر میشود.

در جای جای فیلم های آخر زمان شاهد انواع بلا و بدبختی هستیم که بر سر بشر میبارد و این موجود دو پا تنها راه چاره را کوشش برای بقا میبیند. شخصیتها مدام درگیر اتفاقات روزمره میشوند، شکست میخورند یا پیروز میشوند، حسرت میخورند یا شاد هستند، به جلو حرکت میکنند یا در جا میزنند اما مهمترین نکته این است که گرچه انگار سر جای اول خود ایستادهاند، اما آن آدم سابق نیستند و پختهتر شدهاند. همچنین کیلین مورفی پیش از تولید فیلم روزها را در «سرن» یا سازمان اروپایی پژوهشهای هستهای به مشاهده دانشمندان و رفتار آنها میگذراند. این سریال همچنین برای فصل چهارم نیز تمدید شد که نشان میدهد تلویزیون همچنان روی آن حساب میکند. استیون سودربرگ با این اثر خود کار بسیار دقیقی را در به تصویر کشیدن عواقب یک بیماری همه گیر جهانی انجام میدهد، در حالی که همچنان فیلمی خوش آهنگ و سرگرمکننده میسازد. به نوعی خنده دار است که چگونه حتی در آینده، مردم همچنان سعی میکنند آنچه را که مال آنها نیست تسخیر کنند. هر کدام هم نقش خود را بر عهده دارد؛ یکی گویی پدر است و دیگری مادر.

«دوران سلسلهی چانگ. زندگی دو زن که هر دو مبارزانی قدر هستند به هم گره میخورد. بازی بد او میتوانست هم فیلم را به اثر تلف شدهای تبدیل کند و هم یکی از بهترین نقشهای نوشته برای یک بازیگر زن هدر برود. عروسک آنابل همان چیزی است که دنیای سینمایی احضار عاشق آن است، یک هیولا با صورت چینی که عادت بد از بین بردن زندگی مردم را دارد. یک قطعهی کمارزش برداشته شده از فیلم بچهی رزماری (Rosemary’s Baby) که اصلا با عقل جور در نمیاید و به هیچوجه نمیتواند دنیای سینمایی احضار را پیش ببرد. و چگونه مجموعهی احضار به صورت کلی رتبهبندی میشود؟ مککورمیک دوباره دچار حمله پیری میشود و نَت (که پس از تمرین با شبیهساز تا حدی با کنترلهای هواپیما آشنا شده) مجبور به فرود در نزدیکی خانه هلن میشود. در راه ناخواسته باعث میشود تا پسر بچهای به نام استیفان، پدرش را که یک کارگردان روسی بوده و برای داوری جشنواره فیلم کن به این دعوت شده، گم کند. اگرچه بخشهایی از فیلم تخیلی است و برای جذابیت سینمایی بازنویسی شده، اما الهامگیری از ماجرای واقعی، آن را برای مخاطبان هیجانانگیزتر کرده است. فیلم طولانی است، اما یک صحنه هدر رفته در آن وجود ندارد.

داستان این انیمه که یکی از بهترین انیمه های کلاسیک و امتیاز کامل 100 رو از منتقدان سایت Rotten Tomatoes بدست آورده است؛ در یک محیط آخرالزمانی اتفاق می افتد. مرد تودار ابتدایی همچون ماری زخمی نیشی به شهر تاریک میزند و پس از آغاز ولوله و هرج و مرج و پس از اطمینان از امنیت زن، این محیط نکبتبار را برای همیشه ترک میکند. مشکل واقعی این فیلم این نیست که چگونه محیط را به سلاح تبدیل میکند، بلکه این است که چگونه فیلم در یک نور امیدوار کننده غیرقابل قبول به پایان میرسد، که فقط نشان میدهد که چقدر انسانهای کوچک میخواهند خطرات جبران ناپذیر آن را بپذیرند. اما باز هم هفت خانی وجود دارد که باید طی شود وگرنه انتهای تونل تاریک سینمای میازاکی هیچ نور امیدی نیست. اگر چنین چیزی از راه رسید که چه بهتر، اگر هم همه چیز کلیشهای پیش رفت باز هم مخاطب علاقهمند به یک ژانر، تا پایان با فیلم محبوبش همراه میماند؛ چرا که او در نهایت به خاطر تماشای مداوم همان کلیشههای ثابت است که به ژانری علاقهمند شده. زمانی خیابانهای سوئد خلوت میشد، چرا که بسیاری از مردم پای تلویزیون مینشستند تا صحنههایی از یک ازدواج را تماشا کنند.

از طرف دیگر امیرحسین در مقابل ازدواج شهرام و لیلا سرسختی به خرج میدهد. اما کودرت با دختری به نام نیسا ازدواج میکند و اوزنور حسود از جادوی سیاه برای به دست آوردن عشقش استفاده میکند. کمی دیوانگی میخواهد تاب آوردن نمایش این همه وحشیگری و افتخار به آن در برابر دوربین. از سوی دیگر ادوارد یانگ استاد فراچنگ آوردن احساسات جاری در وجود آدمی، از پس نمایش زندگی و روزمرگی است. این خاطره چنان احساسات او را برمیانگیزد که زیر گریه میزند و میگوید در آن لحظه دلش میخواسته ناپدید شود. آن سوتر نمایش این احساسات جاری باعث میشود که من و شمای مخاطب احساس کنیم که تک تک شخصیتها را از نزدیک میشناسیم؛ چرا که به وسیلهی چیره دستی فیلمساز، آنها همچون هر آدم دیگری، با همه نوع احساسات گاه متضاد انسانی تعریف میشوند. داستان فیلم «خاطرات قتل» هم در چنین محیطی میگذرد و در برگیرندهی قصهی مردمانی است که در آستانهی ورود به دروازههای تمدن قرار گرفتهاند و به همین دلیل قدرت تشخیص هنجارهایی که هر لحظه تغییر میکند را از دست دادهاند. «خاطرات قتل» علاوه بر جدال و تلاش یک گروه پلیس برای حل پروندهی یک سری قتل در شهری کوچک، در پس زمینه روایتگر زندگی مردم عادی در تاریخ معاصر کشور کره جنوبی و آنچه که بر آنها گذشته تا به کشوری پیشرفته تبدیل بشوند، هم هست.

از میزانسنها گرفته تا تم زمستانیِ استخوان سوزی که به هیجان فیلم اضافه میکند. این فیلم داستان روستایی حاشیهای با مردمی مذهبی را روایت میکند. این در حالی است که اکشنترین فیلمهای آمریکایی (اگر «جان ویک» را حساب نکنیم) هم در نهایت چندتایی آدم بزن بهادر سراغ قهرمان میفرستند و البته موفق میشوند کمی هم او را کتک بزنند. آخرین فیلمی که از جاد آپاتو دیده بودیم «درب و داغان» (Trainwreck) محصول 2015 بود و بعد از آن سراغ ساخت سریال «عشق» رفته بود. «شش زن غارنورد در حین اکتشاف و جستجو در غاری به درهای سقوط میکنند و در جایی که نور خورشید به آن نمیرسد با موجودات کوری روبهرو میشوند که از گوشت آدمی تغذیه میکنند. در فیلم «هتل بزرگ بوداپست» هم او چنین کاری میکند و جهانی غرق در رنگ و نور میسازد که بر پایهی یک قتل شکل گرفته است. همهی این آثار را میتوان دید و تجربیات تکان دهندهای را پشت سر گذاشت اما در نهایت قرعه به نام فیلم «عمل کشتن» افتاد که قصهاش شدیدا درگیر کننده است و مخاطب را دچار تشویش میکند. شیوهی کار او از سنتی در سینمای شرق اروپا میآید که میتوان آن را یک نوع فرمالیسم خاص آن منطقه نامید.